کرمان
دلم جا مانده در خاکِ کرمان،
میانِ کوچههای بیپناهان.
نسیمش میوزد با بویِ یادت،
هنوزم در غروبت غمگساران.
ز ارگِ بم صدایت میرسد باز،
چو آهی از دلِ ویرانِ ویران.
به ماهان رفتم و باغش خموش است،
بدونِ تو، بهارم شد زمستان.
به هر سویی نگاه انداختم من،
همهجا ردّ تو بود و بینشانه.
قسم بر خاکِ گرمِ مهربانت،
که دلتنگت شدم، ای جانِ کرمان
#مهتاب_قاسم_زاده
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم مهر ۱۴۰۴ ساعت 1:27 توسط Fatemeh
|